هوش مصنوعی:
این شعر از عشق و رنجش دل سخن میگوید. شاعر از نقاب و خط شبرنگ، لعل شکرین، و درد دل یاد میکند. همچنین، اشارهای به واعظ و پندهای او دارد. در نهایت، شاعر از حسن و باده میگوید و اینکه چگونه دل را اسیر میکنند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و ادبی است که درک آن برای سنین پایینتر دشوار بوده و ممکن است نیاز به تجربه و شناخت بیشتری از ادبیات و احساسات پیچیده داشته باشد.
شمارهٔ ۱۷۰
خود هیچ و، نقاب از خط شبرنگ گرفته است
برما شکرین لعل تو، پر تنگ گرفته است
ترسم ندهد حصه به اعضای دگر هیچ
دل، درد تو را سخت ببر تنگ گرفته است
باشد غرضش دل، که ز ابرو مژگانست
پیوسته کمانی بسر چنگ گرفته است
آن حسن غنی طبع، که من دیدم از آن شوخ!
از باده چسان که مأوی بته سنگ گرفته است
دارد بزبان پند و، بدل بند علایق
واعظ ز جهان گوشه از این ننگ گرفته است
برما شکرین لعل تو، پر تنگ گرفته است
ترسم ندهد حصه به اعضای دگر هیچ
دل، درد تو را سخت ببر تنگ گرفته است
باشد غرضش دل، که ز ابرو مژگانست
پیوسته کمانی بسر چنگ گرفته است
آن حسن غنی طبع، که من دیدم از آن شوخ!
از باده چسان که مأوی بته سنگ گرفته است
دارد بزبان پند و، بدل بند علایق
واعظ ز جهان گوشه از این ننگ گرفته است
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.