۱۷۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۸۵

درها همه بسته است، گشاده است در دوست
درهای شهان، طاق نماها ز در اوست

با نیک و بدم، شیوه به جز یک جهتی نیست
لوح دل من چون ورق آینه یک روست

با آینه آرایش خود رسم زنان است
خود ساختن مرد به آیینه زانوست

هر اشک که دیده ز شرم گنه آید
یک شعبه باریک ز آبیست که در روست

سنبل بر گیسوی تو، کم بوی تر از رنگ
گل پیش گل روی تو، بی رنگ تر از بوست

واعظ ز تو سیم و زر و، از ما غم جانان
ما را عوض بالش زر، بالش زانوست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.