هوش مصنوعی:
این شعر از عشق و شیدایی سخن میگوید، جایی که شاعر از دیدن معشوق خود به وجد آمده و احساساتش را با تصاویری مانند آتش، آب، و خواب توصیف میکند. او از ناتوانی خود در بیان کامل احساسات و حیرت ناشی از زیبایی معشوق میگوید.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد. همچنین، استفاده از استعارههای عمیق و زبان شاعرانه نیاز به درک ادبی نسبتاً بالایی دارد.
شمارهٔ ۲۳۹
چشم دل منعم سیر، ز اسباب نمیگردد
از ریگ روان صحرا سیراب نمیگردد
عیب است زبس تندی از مردم روشن دل
از خجلت خود آتش، چون آب نمیگردد
بیشوق شنیدن حرف، از دل بزبان ناید
تا آب نخواهد گشت، دولاب نمیگردد
در خواب اجل، راحت از خواب نمی بینی
بر چشم دل از فکرش، تا خواب نمیگردد
عکس گل رخسارش، در آب اگر افتد
از حیرت آن در بحر، گرداب نمیگردد
آن چهره آتشگون، زان شوخ که من دیدم
چون زلف برآن عارض، بیتاب نمیگردد
از ریگ روان صحرا سیراب نمیگردد
عیب است زبس تندی از مردم روشن دل
از خجلت خود آتش، چون آب نمیگردد
بیشوق شنیدن حرف، از دل بزبان ناید
تا آب نخواهد گشت، دولاب نمیگردد
در خواب اجل، راحت از خواب نمی بینی
بر چشم دل از فکرش، تا خواب نمیگردد
عکس گل رخسارش، در آب اگر افتد
از حیرت آن در بحر، گرداب نمیگردد
آن چهره آتشگون، زان شوخ که من دیدم
چون زلف برآن عارض، بیتاب نمیگردد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.