هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و غمگین است که در آن شاعر از درد عشق، جدایی و بی‌وفایی معشوق می‌نالد. او از رفتارهای سختگیرانه و بی‌رحم معشوق شکایت دارد و بیان می‌کند که دلش شکسته و آرامش ندارد. شاعر از معشوق می‌خواهد که از جفا دست بردارد و به او رحم کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه پیچیده و احساسات عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم یا سنگین باشد. همچنین، برخی از عبارات مانند 'ز غمزه تیغ و ز عشوه خنجر' نیاز به درک ادبی بالاتری دارند.

شمارهٔ ۲۴۲

کدام روز آن، نگار بدخو، بجنگ دلها، کمر نبندد
ز غمزه تیغ و، ز عشوه خنجر،ز چین ابرو، سپر نبندد

ببر پیامی، اگر توانی، بآن جفاجو، ز جانب ما
که از مروت سخن نگوید،به خویش تهمت، دگر نبندد

شب جدایی، دل چو سنگش توان خراشید، به ناخن غم
هجوم دردش، ز عقده دل، ره فغان را، اگر نبندد

به آن گل رو، به آن خم مو، به سوی گلشن، اگر خرامی
گیا ز حیرت، ز جانخیزد، شکوفه دیگر، ثمر نبندد

ز هر رگ جان، که سوزد از عشق، نمیتواند فغان نخیزد
که شمع هرگز، برشته خود، ز جلوه پای شرر نبندد

ز درد عشقش، ز بسکه با خود شکستگیها به خاک بردم
گذار موری، بر استخوانم، اگر بیفتد، کمر نبندد

دگر نبیند، قرار و آرام، کسی که آویخت، دلش به مویی
بگو به واعظ، ز جانب ما، که دل به موی، کمر نبندد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.