۱۵۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۴۳

هرکس به سخا زنده بود، مرگ ندارد
شه کو همه را داد، کجا جامه گذارد؟

آش عجبی می پزد، از بهر خود آنکس
کز خانه دلها به ستم دود برآرد

تاراج کند خانه عمر اهل ستم را
درویش چو هنگام دعا دست برآرد

امروز چو درویش کسی نیست توانگر
کو مرگ خوشی دارد، اگر هیچ ندارد

در مزرع ایام بده، تا بدهندت
دهقان درود هیچ، ز تخمی که نکارد

واعظ چه بخود این همه سوزی ز غم مرگ
آسوده شدن این همه اندیشه ندارد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.