۱۸۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۵۳

زما بخشم جهان دو رنگ میگذرد
صباح و شام برنگ پلنگ میگذرد

توان ز عینک پیران به چشم دل دیدن
که تیر آه ضعیفان ز سنگ میگذرد

تمام عمر تو ای ساده دل زنقش هنر
بفکر جامه خوش طرح و رنگ میگذرد

بخون خویش نمودیم صلح با تو همان
زما چو تیر نگاهت بجنگ میگذرد

جهان ز نعمت درد تو گشته مالامال
همان معاش دل خسته تنگ میگذرد

بگیر بهره خود ای نهال باغ وجود
که آب عمر بسی بیدرنگ میگذرد

فریب جلوه دنیا نمیخورم واعظ
اگر چه پر ز برم شوخ و شنگ میگذرد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.