۱۵۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۱۰

این حریفان که گهی زاهد و گه اوباشند
از پی وسعت روزی، نخود هرآشند

رفته دندان و، پی نقش و نگارند هنوز
گویی این طفل مزاجان صدف نقاشند

جمله بینا به عیوب هم و، کور از هنرند
همه در شام سیه رویی خود خفاشند

عیب هم را همه چشمند و زبان، چون مقراض
روز و شب همدم یکدیگر و، در پرخاشند

سینه ها، ز آتش کینها شده فانوس خیال
رازها زان همه در پرده دلها فاشند

نه همین کلک تو واعظ گهرافشان شده است
راست گویان همه با دیده گوهر پاشند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.