هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر از تأثیرات گفتگو، نگاه و رفتار معشوق بر خود سخن میگوید. او از بوسه، خنده، غمزه و زلف دراز معشوق یاد میکند و تأثیرات عمیق این رفتارها را بر روح و روان خود توصیف مینماید. همچنین، شاعر از ناتوانی خود در برابر جذبههای معشوق و تأثیرات شگفتانگیز آن بر زندگی خود میگوید.
رده سنی:
16+
متن شامل مفاهیم عاشقانه و عارفانه عمیق است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات مانند بوسه و غمزه ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.
شمارهٔ ۳۲۲
گفت و گوی آن دهن، اندیشه بیجا میکند
گر تواند کرد، او را بوسه پیدا میکند
خنده در عین سخن یارم نه بیجا میکند
گفت و گو در میفشاند، لب بغل وا میکند
کس ندارد ره به دل از دورباش غمزه اش
ورنه افغانم اثر در سنگ خارا میکند
کار ما را میکند کوتاه آن زلف دراز
کوتهی در حق ما آن چشم شهلا میکند
خود بخود آیینه هم چشم دل زارم نشد
چشم حسن او ز زیر سنگ پیدا میکند
میتوان واعظ لب از حرف شکایت بست، لیک
استخوانم در شکستن سخت غوغا میکند!
گر تواند کرد، او را بوسه پیدا میکند
خنده در عین سخن یارم نه بیجا میکند
گفت و گو در میفشاند، لب بغل وا میکند
کس ندارد ره به دل از دورباش غمزه اش
ورنه افغانم اثر در سنگ خارا میکند
کار ما را میکند کوتاه آن زلف دراز
کوتهی در حق ما آن چشم شهلا میکند
خود بخود آیینه هم چشم دل زارم نشد
چشم حسن او ز زیر سنگ پیدا میکند
میتوان واعظ لب از حرف شکایت بست، لیک
استخوانم در شکستن سخت غوغا میکند!
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۲۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.