هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از صلح و جنگ عاطفی سخن می‌گوید، جایی که عاشق با نگاه و لبخند معشوق به صلح می‌رسد، اما گاه این عشق به جنگی دیگر تبدیل می‌شود. تغافل و بی‌اعتنایی معشوق نیز گاه به صلحی دردناک منجر می‌شود. شاعر از تضادهای عاطفی و احساسی در رابطه عاشقانه می‌گوید.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و مفاهیم تغافل و جنگ عاطفی، نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی دارد.

شمارهٔ ۳۲۴

زآن چشم، دل به یک دو نظر صلح میکند
زآن لب، به یک دو قطعه شکر صلح میکند

هر کس که دیده رنگ ترا وقت جنگ جو
صلح ترا به جنگ دگر صلح میکند؟!

از بس به زیر تیغ تغافل نشسته است
از نامه تو دل به خبر صلح میکند

باشد چو عضو عضو ترا شیوه یی جدا
چشم تو جنگ و، طرز نظر صلح میکند

جمعیتی است چشم من و آن جمال را
با ناله ظاهرا که اثر صلح میکند

در فکر تازه کاری قهر است لطف او
با ما برای جنگ دگر صلح میکند

از جرم من گذشته و، تیغ تغافلش
از خون من، به خون جگر صلح میکند

با ما ز بسکه از ته دل نیست جنگ او
دل را گمان شود که، مگر صلح میکند!

بادا حرام راحت بالین، بر آن سری
کز ترک سر، ببالش زر صلح میکند

گو سرنه و ببند کمر جنگ را، کسی
کز خود سری به تاج و کمر صلح میکند!

نشماریش ز اهل نظر واعظ آنکه او
از اشک خود بدر و گهر صلح میکند!
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۲۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.