هوش مصنوعی: این شعر از عشق، رنج هجران، ظلم و مقاومت در برابر آن، و همچنین انتقاد از برخی رفتارهای اجتماعی مانند تکلف و غرور صحبت می‌کند. شاعر از دردهای خود می‌گوید و بر این تأکید دارد که مظلوم واقعی کسی است که شکایت نمی‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاطفی و اجتماعی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند ظلم و انتقادهای اجتماعی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارند.

شمارهٔ ۳۲۸

پیش تو شکوه عزم تظلم نمیکند
کز اضطراب راه سخن گم نمیکند

در روز وصل، ریختم از دیده هر نفس
خونی که هجر در دل مردم نمیکند!

رسم شکفتگی ز جهان برفتاده است
کس غیر چاک سینه، تبسم نمیکند

همکاسه با حلاوت عیش زمانه است
هرکس چو باده حق نمک گم نمیکند

باب طعام بی مزه پر تکلفی است
هرکس بنان خشک تنعم نمیکند

آن را ز روی مرتبه جا صدر مجلس است
کو بر کسی تلاش تقدم نمیکند

شاخیست از درخت حماقت رگ غرور
خود را کسی زیافتگی گم نمیکند

ما را ضعیف نالی دشمن زبون کند
مظلوم آن کسی ک تظلم نمیکند

بر وضع خلق، هر گل صبح است خنده یی
دوران چه خنده ها که به مردم نمیکند؟

واعظ ز درد من خبرت میکند اگر
پیش تو دست و پای سخن گم نمیکند!
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۲۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.