هوش مصنوعی:
این شعر از دردها و رنجهای زندگی سخن میگوید، از گذر سریع عمر و رسیدن به پیری، و از یاد روزهای خوش گذشته. شاعر به تأثیر سخنان دیگران بر دل خود اشاره میکند و از زیباییهای گذرای زندگی مینالد. همچنین، به ارزش معنوی سخنان واعظ و عمق معانی آنها اشاره دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عاطفی است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی زندگی نیاز دارد. همچنین، موضوعاتی مانند پیری و رنج ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین یا نامفهوم باشد.
شمارهٔ ۳۳۶
بر ما سخن سرد عزیزان نه گران بود
کان بر دل ما، چون نفس شیشه گران بود
دشنام به جان منت، ازین منفعلم من
کآزار منش، باعث تصدیع زبان بود
دیگر نتواند بلب آورد فغانم
یاد خوش آن روز، که درد تو جوان بود
از عمر چه دیدیم، بجز فوت جوانی
زیبا گل این باغ، همین رنگ خزان بود
ز آن عمر رسانید مرا زود به پیری
کاین ابلق سرکش ز نفس گرم عنان بود
از گلشن ایام، ز دم سردی پیری
در دست ز آیینه مرا برگ خزان بود
واعظ نه عبث جان ببها داد سخن را
هر معنی آن جوهری ارزنده به جان بود
کان بر دل ما، چون نفس شیشه گران بود
دشنام به جان منت، ازین منفعلم من
کآزار منش، باعث تصدیع زبان بود
دیگر نتواند بلب آورد فغانم
یاد خوش آن روز، که درد تو جوان بود
از عمر چه دیدیم، بجز فوت جوانی
زیبا گل این باغ، همین رنگ خزان بود
ز آن عمر رسانید مرا زود به پیری
کاین ابلق سرکش ز نفس گرم عنان بود
از گلشن ایام، ز دم سردی پیری
در دست ز آیینه مرا برگ خزان بود
واعظ نه عبث جان ببها داد سخن را
هر معنی آن جوهری ارزنده به جان بود
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۳۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.