۱۵۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۴۴

رویش چو آتشین ز می ناب میشود
بر جبهه اش گره چو عرق آب میشود

چون بیندت کسی و نگردد بگرد تو؟
بر عکست آب آینه گرداب میشود!

خوش پیشه ایست عشق، که پیوسته در نمواست
در وی ز بسکه زهره شیر آب میشود

بی عارض تو رنگ ندارد جمال ماه
عکس تو غازه رخ مهتاب میشود

پیچیده ام به دل ز غمش بسکه گریه را
دریای اشک من همه گرداب میشود

افتادگیست راهبر کاروان فیض
پستی دلیل قافله آب میشود

گر میکنی تهیه اسباب بهر عمر
کو عمر تا تهیه اسباب میشود؟!

واعظ سفید پیش رخش گردد آفتاب
کتان سفید اگر بر مهتاب میشود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۴۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.