هوش مصنوعی:
متن بالا شعری است که از بهار و عشق سخن میگوید. شاعر از آمدن بهار و زیباییهای آن مانند گل و لاله یاد میکند و از عشق و دلبری میسراید. همچنین، اشارهای به مشکلات و گردبادهای زندگی دارد اما با امیدواری از رسیدن به آرامش سخن میگوید. در پایان، از ارزش سخن و یادآوری عشق گذشته صحبت میکند.
رده سنی:
15+
متن دارای مفاهیم عاشقانه و فلسفی است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و اصطلاحات شاعرانه نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۳۵۹
خرد بگیر سر خود، که یار میآید
جنون تهیه خود کن بهار میآید
بهار، دلبری از نو بهار من دارد
که پا ز لاله و گل در نگار میآید
عجب مدار که گرداب گردباد شود
کنون که کشتی ما برکنار میآید
جز اینکه کس نگذارد وجودشان هرگز
دگر ز مردم عالم چه کار میآید؟!
گذشته لعل لب او بخاطرت واعظ
که گوهر سخنت آبدار میآید!
جنون تهیه خود کن بهار میآید
بهار، دلبری از نو بهار من دارد
که پا ز لاله و گل در نگار میآید
عجب مدار که گرداب گردباد شود
کنون که کشتی ما برکنار میآید
جز اینکه کس نگذارد وجودشان هرگز
دگر ز مردم عالم چه کار میآید؟!
گذشته لعل لب او بخاطرت واعظ
که گوهر سخنت آبدار میآید!
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۵۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.