هوش مصنوعی: شاعر در این متن از زیبایی‌های طبیعت و سیر در چمن سخن می‌گوید و بیان می‌کند که گاهی سکوت و خامشی بهتر از هر سخنی است. او از دردها و رنج‌های خود می‌گوید و ترجیح می‌دهد در عریانی بمیرد تا با کفن. شاعر از غربت و دوری از وطن نیز ابراز ناراحتی می‌کند و آرزو می‌کند که دردهایش کاهش یابد. در نهایت، او از زیبایی‌های معنوی و لطافت‌های روحانی سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند مرگ و غم و اندوه ممکن است برای گروه‌های سنی پایین سنگین باشد.

شمارهٔ ۳۸۱

مرا گلگشت معنی باشد از سیر چمن خوشتر
که بعد از خامشی چیزی نباشد از سخن خوشتر

ز بس چون تب که دیده جامه گلگون تن زارم
مرا از ذوق عریانیست مردن بی کفن خوشتر

دل غمناکم، از بس میکند از بی غمان نفرت
بچشمم شام غربت آید از صبح وطن خوشتر

تن پوسیده یی داریم نذر کاهش دردش
اگر افتد قبول او، بود از جان من خوشتر

بود بر جسم زار واعظ از صد خلعت زیبا
ز لطف او بخود بالیدنی یک پیرهن خوشتر
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۸۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.