هوش مصنوعی: این متن به بیان دشواری‌های زندگی و فریبکاری‌های انسان‌ها در دوران معاصر می‌پردازد. شاعر از تلبیس (فریب) و ناتوانی در تشخیص انسان‌های خوب از بد شکایت دارد. او به مشکلات عاطفی، ناامیدی از دیگران، و سختی‌های روزگار اشاره می‌کند. همچنین، از ارزش خاموشی و درد عشق به عنوان همراهان واقعی یاد می‌کند و از بی‌ارزشی متاع‌های نفیس در جامعه انتقاد می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و اجتماعی است که درک آن‌ها نیاز به تجربه و بلوغ فکری دارد. همچنین، برخی از ابیات ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین یا نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۴۰۸

شده است باب در ایام ما ز بس تلبیس
کسی چه داند کاین آدمست و آن ابلیس؟!

ز کین عدو شکند گو دلم بسنگ جفا
که هست چوب مکافات کرده ها در حیس

مجوی کام ز دونان، که نیست بی منت
بگیری ار همه عبرت ز خواجگان خسیس

خوری ز خوان جهان، غصه چون لئیمان چند؟
نه در خور است که همکاسگی کنی با پیس!

چنان خوشست میان دو یار جنسیت
که خوش نماست میان دو لفظ هم تجنیس

خوش آن کناره که همخوابه معنی بکراست
خموشی است سخنگوی و، درد عشق انیس

سخن چگونه شود دلنشین در آن کشور؟
که میدود ز پی مشتری، متاع نفیس!

چنان ز سختی دوران شکسته ام واعظ
که خامه ام شده از شرح آن شکسته نویس
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۰۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.