۱۶۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۱۴

تسخیر ملک فقر کن و، پادشاه باش
از دستبرد لشکر غم، در پناه باش!

تا چند مرده هوس خواب غفلتی
برخیز زنده نفس صبحگاه باش

پیشت رهیست سخت و، تو در جامه خواب نرم
برخیز و در تهیه اسباب راه باش

هرسو چه بلائی و خس پوش لذتیست
ای دل تمام چشم و، سراپا نگاه باش

تا لطف حق کشد ببرت همچو کهربا
خود بینوا و، نان ده مردم چو کاه باش

واعظ، بس است دامن تر از گنه کنون!
تر دامن از سرشک ز بیم گناه باش
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۱۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.