هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و شیفتگی خود به معشوق سخن می‌گوید. او با خیال معشوق به کعبه رفته و این راه طولانی را با آغوشی باز پیموده است. سفر بیخودی او دور و دراز شده و گویی از هوش رفته است. شاعر در حیرت است که چگونه با همه ضعف‌ها، از یاد معشوق دور شده است. او از نازش و زیبایی معشوق می‌گوید و چگونه تحت تأثیر عشق، خود را فراموش کرده است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی ممکن است نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی داشته باشد.

شمارهٔ ۴۶۶

تا کعبه با خیال تو همدوش رفته ام
این راه را تمام بآغوش رفته ام

دور و دراز شد سفر بیخودی مرا
گویا ببوی زلف تو از هوش رفته ام

در حیرتم که با همه بیقوتی چه سان
از یادت ای نگار قصب پوش رفته ام؟!

نازش ز چین جبهه برویم کشیده تیغ
تا چون خطش بسیر بنا گوش رفته ام

واعظ بمجلسی که در آن بوده حرف دوست
خود را ز شوق کرده فراموش رفته ام
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۶۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.