۱۹۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۶۶

تا کعبه با خیال تو همدوش رفته ام
این راه را تمام بآغوش رفته ام

دور و دراز شد سفر بیخودی مرا
گویا ببوی زلف تو از هوش رفته ام

در حیرتم که با همه بیقوتی چه سان
از یادت ای نگار قصب پوش رفته ام؟!

نازش ز چین جبهه برویم کشیده تیغ
تا چون خطش بسیر بنا گوش رفته ام

واعظ بمجلسی که در آن بوده حرف دوست
خود را ز شوق کرده فراموش رفته ام
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۶۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.