هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از گناه‌کاری و ندامت خود سخن می‌گوید و از خداوند طلب بخشش می‌کند. او بیان می‌کند که با وجود تمام خطاهایش، به رحمت الهی امیدوار است. همچنین، شاعر از رنجش دیگران پرهیز کرده و تنها از موعظه‌های واعظ آزرده خاطر شده است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و اخلاقی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات به گناه و ندامت نیاز به بلوغ فکری برای درک صحیح دارد.

شمارهٔ ۴۷۱

اگر عاصی، اگر مجرم،اگر بیدین، اگر مستم؛
بمحشر کی گذارد دامن عفوت تهی دستم؟!

ز بس خواناست از پیشانیم خط گنهکاری
تواند نامه اعمال شد آیینه در دستم

خلاصی از غم دنیا، نباشد اهل دنیا را
گشاد دل ندیدم تا بفکر این و آن بستم

نگاه ظاهر و باطن، یکی کردم؛ تو را دیدم
رسا شد، این دو کوته رشته را باهم چو پیوستم

ندیدم کلفت از کس، تا نکردم کلفتی باکس
نرنجیدم ز رنجانیدن کس، تا زبان بستم

نرنجانیدم از خود هیچکس را، غیر این واعظ
که با سرپنجه تأثیر افغان خاطری خستم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۷۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.