هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و اندوه خود می‌گوید، از رنج‌های زندگی و فقر شکایت دارد و به نادانی انسان‌ها اشاره می‌کند. او همچنین از دنیای مادی فاصله گرفته و به عالم معنویت می‌اندیشد.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و اجتماعی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین اشاره به رنج‌های زندگی و فقر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۴۹۷

برده است از بسکه فکر آن نگار جانیم
گشته موی کاسه زانو خط پیشانیم

این رگ گردن که من از اهل دانش دیده ام
می توان برد ای فلاطون رشک بر نادانیم

در محبت بر نمی آید بلا با صبر من
بس نباشد سیلی، از بس تشنه ویرانیم

از پی تحصیل رزق ما عرق ریزد سحاب
روز و شب چون ابر، من در گریه از بی نانیم

جای بال افشانی من، عالم تجرید بود
کرده واعظ پای بند این جهان فانیم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۹۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.