هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از سنایی، عشق و ستایش معشوق را بیان می‌کند. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا مانند بهار، گلشن، خورشید و ماه، عشق خود را به معشوق توصیف می‌کند و از تاریکی جهان بدون او سخن می‌گوید. همچنین، شاعر از رنج‌های عشق و آرزوی دیدار معشوق می‌گوید.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تصاویر شاعرانه نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۳۱۷

ای رخ تو بهار و گلشن من
همچو جانست عشق در تن من

راست چون زلف تو بود تاریک
بی رخ تو جهان روشن من

همچو خورشید و ماه در تابد
عشق تو هر شبی ز روزن من

دست تو طوق گردن دگری
عشق تو طوق گردن من

ماه را راه گم شود بر چرخ
هر شبی از خروش و شیون من

گر تو یک ره جمال بنمایی
برزند بابهشت برزن من

خاک پایت برم چو سرمه به کار
گر چه دادی به باد خرمن من

رنجه کن پای خویش و کوته کن
دست جور و بلا ز دامن من

رادمری کنی به در نبری
بنهی بار خلق بر تن من

چون درآیی ز در توام به زمان
بردمد لاله‌زار و سوسن من

تا سنایی ترا همی گوید
ای رخ تو بهار و گلشن من
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۱۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.