هوش مصنوعی:
در این متن شاعر از گذر عمر و حسرتهای عاشقانه خود سخن میگوید. او از زیبایی معشوق و تأثیر آن بر دل عاشق میسراید و از درد فراق و اندوه ناشی از آن یاد میکند. در پایان، شاعر با اشاره به موعظهگر درونی، از آشفتگی خاطر خود میگوید.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و زبان ادبی کلاسیک، فهم آن را برای سنین پایینتر دشوار میکند.
شمارهٔ ۵۰۳
از ما گذشت عمر، بآیین مهوشان
گیسوی آه حسرت ما از قفا کشان
از خانه ماهروی من آمد چو شب برون
شد کوچه پر ز دیده حیران چو کهکشان
پیوسته سوی خود، رخ عاشق نگاه او
چشم مرا ز تار نگه برده موکشان
هر چند پای بر دلم افشرد کوه صبر
از خویش برد آن خم زلفم، کشان کشان
گفتی که: کیست واعظ ما؟ همچو زلف تو
سر حلقه جماعت خاطر مشوشان!
گیسوی آه حسرت ما از قفا کشان
از خانه ماهروی من آمد چو شب برون
شد کوچه پر ز دیده حیران چو کهکشان
پیوسته سوی خود، رخ عاشق نگاه او
چشم مرا ز تار نگه برده موکشان
هر چند پای بر دلم افشرد کوه صبر
از خویش برد آن خم زلفم، کشان کشان
گفتی که: کیست واعظ ما؟ همچو زلف تو
سر حلقه جماعت خاطر مشوشان!
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۰۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.