هوش مصنوعی: این شعر از مولانا یا شاعری عارف‌مسلک است که با استفاده از استعاره‌های زیبا مانند شمع، نور، تاریکی و عشق، به مفاهیم عمیقی مانند روشن‌بینی، عشق الهی، رضا و ایمان می‌پرد. شاعر از تضاد بین تاریکی و نور برای بیان سفر روحانی و جستجوی حقیقت استفاده می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۵۲۷

شمع بینش که مرا بود جهان ز آن روشن
مشکل اکنون کندم تا سر مژگان روشن

روزنش را نبود چشم بخورشید سیاه
کلبه یی کان بود از مقدم یاران روشن

از هم ریخت جفا، خاطر بیرحمان جمع،
سرمه ام کرد وفا، چشم نکویان روشن

. . .
با چراغی که شود ز آتش دونان روشن

خوش درین گلخن تنگ آتشم افسرده، مگر
کندش عشق بدامان بیابان روشن!

بنگر از نقطه هر مردمک این حرف عیان
که سیه خانه گیتی است بانسان روشن!

با کهن جامه بساز ای شه اقلیم رضا
که باین کهنه شود مشعل ایمان روشن

نه همین لاله شد از داغ بعینه همه چشم
میشود ز آن گل رو چشم گلستان روشن

چون سر شمع که سازند پریشان واعظ
کلبه ما شود از وضع پریشان روشن
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۲۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۲۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.