هوش مصنوعی: این شعر از عشق و جنون عاشقانه، درد و رنج عاشق، و ارتباط با معشوق سخن می‌گوید. شاعر از بهار و طبیعت به عنوان نمادهایی برای بیان احساسات خود استفاده می‌کند و از خون، اشک، و آه به عنوان نشانه‌های رنج و عشق یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی عمیق، نمادهای خون و رنج، و زبان شاعرانه پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از تصاویر مانند 'خون' و 'تیغ' ممکن است برای کودکان نامناسب باشد.

شمارهٔ ۵۳۳

بهار آمد، که جوشد ز آتش دل باز خون من
گل رعنا شود، چسبانده مشق جنون من

بشد نخل دعایم روشناس عالم بالا
تو گویی بید مجنونست، آه سرنگون من

مشو از عار در دیوان محشر منکر قتلم
که محضر دارد از دامان گلگون تو، خون من

باین کوتاه دستیهای طالع، چشم آن دارم
که گیرد دامن وصل تو، اشک لاله گون من

چسان دل از خم ابروی خونریز تو بردارم
که نتواند چکیدن از دم تیغ تو خون من؟

ز آه عاجزان ترسیده چشمم آنچنان واعظ
که میلرزم بخود، دشمن چو میگردد زبون من
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۳۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.