هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که از جدایی روح از بدن، رهایی از تاریکی‌های دنیوی، و رسیدن به کمال و رحمت الهی سخن می‌گوید. شاعر از دل می‌خواهد که از آشوب‌های دنیا دور شود و مانند نوری از تاریکی بیرون آید. همچنین بر اهمیت سفر معنوی، توبه، و ثناخوانی خداوند تأکید دارد.
رده سنی: 16+ محتوا دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر دشوار بوده و نیاز به تجربه و شناخت بیشتری از ادبیات عرفانی دارد.

شمارهٔ ۵۳۸

دمی ز آن پیش کآید چون حباب جان زتن بیرون
ازین دریای پرآشوب، ای دل خیمه زن بیرون

چو نوری کز سواد مردمک روشن برون آید
ازین ظلمت سرا پاکیزه می باید شدن بیرون

بود هر قطره سوی رحمت او چشم امیدی
سرشکی کآید از شرم گناه از چشم من بیرون

نگردد بی سفر هرگز، کمالی مرد را حاصل
نفس کی حرف گردد، تا نیاید از دهن بیرون؟

چو بلبل تا شوند اهل جهان از دل ثنا خوانت
مکش چون رنگ گل، پا از گلیم خویشتن بیرون

میا از خانه بیرون بی قبا، ای شوخ بی پروا!
که معنی در لباس لفظ آید از دهن بیرون

چنان پابست کرد از حرف، جانان جمله را واعظ
که نتواند شدن از محفل یاران سخن بیرون
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۳۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.