هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از درد عشق و دوری از معشوق مینالد. او خود را گنهکار و بیپناه توصیف میکند و از ناامیدی و دلتنگی سخن میگوید. با وجود رنجها، امید به دیدار یار دارد و از زیبایی و جذبههای معشوق سخن میگوید.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، استفاده از استعارهها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال دشوار باشد.
شمارهٔ ۵۸۴
کیم من؟ بیدلی، بیچاره یی، از خویش دلگیری!
بآب تیغ خوبان تشنه یی، از جان خود سیری!
(ز سر تا پا گنه کارم، ندارم عذر تقصیری
ز چشم افتاده یارم، رفیقان چیست تدبیری؟)
نثار جان بدست و، دیده خواهش بره دارم
که ایمائی رسد از گوشه ابروی شمشیری
دلم میرفت و، می نالید هر عضوم ز دنبالش
بآهنگی که، نالد از پی دیوانه زنجیری
زبان خامه اش، گر بشکند در هم، عجب نبود
مصور گر کند از رنگ من پرداز تصویری!
حیات تازه یی از هر خرامش یافتم واعظ
بپای سرو بالایش نکردم مردن سیری!
بآب تیغ خوبان تشنه یی، از جان خود سیری!
(ز سر تا پا گنه کارم، ندارم عذر تقصیری
ز چشم افتاده یارم، رفیقان چیست تدبیری؟)
نثار جان بدست و، دیده خواهش بره دارم
که ایمائی رسد از گوشه ابروی شمشیری
دلم میرفت و، می نالید هر عضوم ز دنبالش
بآهنگی که، نالد از پی دیوانه زنجیری
زبان خامه اش، گر بشکند در هم، عجب نبود
مصور گر کند از رنگ من پرداز تصویری!
حیات تازه یی از هر خرامش یافتم واعظ
بپای سرو بالایش نکردم مردن سیری!
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۸۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.