هوش مصنوعی: شاعر در این متن از احساس تنهایی و درد عشق شکایت می‌کند. او از نداشتن همدمی وفادار و حضور تنها سخن می‌گوید و درد عشق را چنان توصیف می‌کند که حتی موهایش از آن می‌پیچد. همچنین، او از گریه‌های بی‌پایان و خانه‌ای خالی از هر وسیله‌ای جز بستر و بالین سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی عمیق و احساسات پیچیده است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، ممکن است برخی از مفاهیم مانند درد عشق و تنهایی برای کودکان قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۶۳۰

بسویت جنبش هر نو نهال ایمای ابرویی
ز حرفت در چمن، هر غنچه یی چشم سخنگویی

ز یاران هیچکس پهلونشین من نشد امشب
بغیر از حرف آن بدخو، که با من داشت پهلویی

ز دردت، آنچنان بی تاب دارم همنشینان را
که در پهلوی من بر خویش پیچد هر سر مویی

از آن رو چون رگ ابر از نگاهم گریه میبارد
که دایم همچو برق ای آتشین خود، چین بر ابرویی

ز اسباب جهان واعظ ندارد خانه ام چیزی
بغیر از بستر پهلو و، جز بالین زانویی
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۲۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.