۱۹۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۳ - در تاریخ ایالت یافتن خانی

دگر شان دولت بلندی گرفت
ز خانی که ایام جویای اوست

فلک احتشامی که انوار عدل
چو خورشید تابان ز سیمای اوست

فروزنده نجمی، ز برج کمال
که چشم خرد روشن از رای اوست

بود همتش کوهساری بلند
که سرچشمه جود در پای اوست

عرق ریزی ابرها در بهار
ز شرم کف سحر آسای اوست

در او نام حاتم نگنجد ز بس
جهان پر ز صیت کرمهای اوست

چنان وعده اش در وفا پرشتاب
که دیروز پس تر ز فردای اوست

گشاده جبین منیرش، گلی
ز گلزار خلق فرحزای اوست

نیارد قلم شد ز مسطر برون
چو مدحتگر طبع والای اوست

نیارد کشد تیغ خود بر کسی
که در سایه عدل وی جای اوست

بزرگی باو چون فروشد عدو؟
که فخر بزرگی ز بالای اوست!

خلاف سیه رو نگردد سفید
بملکی که فرماندهش رای اوست

برو باد یارب مبارک مدام
مقامی که خود زینت افزای اوست

خرد گفت از بهر تاریخ آن:
«ایالت قبایی ببالای اوست »
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲ - در مرگ یوسف نامی سرود
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴ - تاریخ انجام سفینه یی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.