هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از خواب و مهر سخن می‌گوید و از دیده‌اش می‌خواهد خون بریزد. او از آتش و رهایی از هستی خود می‌گوید و به سگ‌بچه‌ای اشاره می‌کند که به کتف برگیرد و به درون رسته شود. شاعر همچنین از رندی و عیب‌ها سخن می‌گوید و به کر مسجد و مهتر تونیان اشاره می‌کند.
رده سنی: 18+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از عبارات و اشارات موجود در متن ممکن است نیاز به تفسیر و تحلیل بیشتری داشته باشند که برای سنین پایین‌تر مناسب نیست.

غزل شمارهٔ ۳۶۴

ای خواب ز چشم من برون شو
ای مهر درین دلم فزون شو

ای دیده تو خون ناب می‌ریز
ای قد کشیده سرنگون شو

آتش به صفات خویش در زن
از هستی خویشتن برون شو

زان سگ بچه‌ای به کتف برگیر
ناگاه به رستهٔ درون شو

میگیر درم قفا همی خور
با رندی و عیبها عیون شو

کر مسجد را همی نخوانی
با مهتر تونیان بتون شو
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۶۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.