هوش مصنوعی: متن به چهار قهرمان درون انسان اشاره می‌کند که نماینده‌ی چهار صفت اصلی (شهوت، غضب، شیطان، و عقل) هستند. رفتار انسان تحت تأثیر این چهار نیرو قرار دارد و هر حرکت او صفتی در دلش ایجاد می‌کند که به اخلاق تبدیل می‌شود. اگر فرد از شهوت و غضب پیروی کند، صفات منفی مانند حرص، حسد، و تکبر در او پدیدار می‌شود، اما اگر آنها را کنترل کند، صفات مثبت مانند قناعت، شجاعت، و عفو در او شکل می‌گیرد. همچنین، اگر فرد از وسوسه‌های شیطانی پیروی کند، خیانت و فریبکاری در او رشد می‌کند، اما اگر عقل را یاری دهد، زیرکی و دانش در او پرورش می‌یابد. متن تأکید می‌کند که دل انسان مانند آیینه‌ای است که با اعمال نیک روشن و با گناهان تیره می‌شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق اخلاقی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و شناختی دارد. همچنین، بحث درباره‌ی کنترل غرایز و وسوسه‌های درونی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

فصل هشتم

و چون بدانستی که در باطن این چهار قهرمان و کار فرمای است، مراقب باش حرکات و سکنات خویش را تا از این چهار اندرین جهان در طاعت کدامی و به حقیقت بشناس که از هر حرکتی که بکنی، صفتی در دل تو حاصل شود که آن در تو بماند و در صحبت تو بدان جهان آید و آن صفات را اخلاق گویند و همه اخلاق از این چهار قهرمان شکافد.
اگر طاعت خنزیر شهوت داری، در تو صفت پلیدی و بی شرمی و حریصی و چاپلوسی و منافقی و خسیسی و حسد و شماتت و غیر آن پدید آید و اگر وی را مقهور کنی و به ادب و زیر دست عقل و شرع داری، در تو صفت قناعت و خویشتنداری و شرم و آرام و ظریفی و پارسایی و کوتاه دستی و بی طمعی پدید آید.
و اگر کلب غضب را طاعت داری، در تو کبر و تهور و ناپاکی و لاف زدن و بارنامه کردن و کید آوری و بزرگ خویشتنی و افسوس کردن و استخفاف کردن و خوار داشتن و در خلق افتادن پدید آید و اگر این سگ را به ادب داری، در تو صبر و بردباری و عفو و ثبات و شجاعت و ساکنی و شهامت و کرم پدید آید.
و اگر شیطان را که کار وی آن است که این سگ و خوک را از جای بر می انگیزد و ایشان را دلیر همی کند و حیلت و مکر می آموزد، طاعت داری، در تو صفت گربزی و خیانت و تخلیط و بددرونی و فریفتن و تلبیس پدید آید و اگر وی را مقهور داری و به تلبیس وی فریفته نشوی و لشکر عقل را نصرت کنی، در تو زیرکی و معرفت و علم و صلاح جستن خلق و بزرگی و ریاست پدید آید و این اخلاق نیکو که با تو بماند، از جمله باقیات صالحات باشد و تخم سعادت تو باشد.
و این افعال که از وی بد پدیدار آید، وی را معصیت گویند و آن که اخلاق نیکو از وی پدید آید، آن را طاعت گویند و حرکات و سکنات آدمی از این دو خالی نبود.
و دل همچون آیینه روشن است و این خلاف زشت چون دودی و ظلمتی است که به وی همی رسد و وی را تاریک همی گرداند تا فراراه حضرت الهیت نبیند و محجوب شود و این اخلاق نیکو نوری است که به دل می رسد و وی را از ظلمت معصیت می زداید و از برای این گفت رسول (ص) «اتبع السینه الحسنه تمحها»، از پی هر زشتی نیکوئی بکن تا آن را محو کند. و در قیامت دل باشد که به صحرا آید، اما روشن و اما تاریک: «فلا ینجوا الا من اتی الله بقلب سلیم».
دل آدمی، در ابتدای آفرینش چون آهن است که از وی آیینه روشن بیاید که همه عالم در وی بیاید، اگر وی را چنان که باید نگاه دارند، وگرنه جمله زنگار بخورد و چنان شود که نیز از وی آیینه نیاید، چنان که حق تعالی گفت: «کلا بل علی قلوبهم ما کانوا یکسبون».
تعداد ابیات: ۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:فصل هفتم
گوهر بعدی:فصل نهم
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.