هوش مصنوعی:
متن به سه راز اصلی زکات اشاره میکند: 1) اثبات محبت به خداوند از طریق بخشش مال، 2) پاکسازی دل از بخل، و 3) شکرگزاری نعمتهای الهی. همچنین، سه گروه از مردم در انجام زکات توصیف شدهاند: صدیقان (که همه مال خود را میبخشند)، نیکمردان (که بیش از حد واجب انفاق میکنند)، و سرهمردان (که فقط به اندازه واجب زکات میدهند). متن تأکید میکند که زکات بدون آگاهی از این حقایق، صورتی بیروح است.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق دینی و عرفانی است که درک آن به بلوغ فکری و آگاهی مذهبی نسبتاً بالایی نیاز دارد. همچنین، بحث دربارهی انفاق مال و مفاهیم مانند بخل و شکرگزاری برای نوجوانان کمسن ممکن است پیچیده باشد.
بخش ۳۸ - اسرار زکوه دادن
بدان که همچنان که نماز را صورتی است و حقیقتی که آن روح صورت است، زکوه همچنین است و چون کسی سر و حقیقت زکوه نداند، زکوه صورتی بود بی روح و سر او سه است:
یکی آن که خلق مامورند به محبت و دوستی حق تعالی و هیچ مومن نیست که نه این دعوی کند، بلکه مامورند بدانکه هیچ چیز را دوستتر از خدای ندارند، چنان که در قرآن همی گوید،«قل ان کان اباوکم و ابناکم و اخوانکم و ازواجکم و عشیرتکم و اموال اقتر فتموها و تجاره تخشون کسادها و مساکن ترضونها احب الیکم من الله و رسوله و جهاد فی سبیله، فتربصوا حتی یاتی الله بامره، والله لا یهدی القوم الفاسقین» و هیچ مومن نیست که نه دعوی می کند که خدای را از همه چیز دوستتر دارم و پندارد که چنان است، پس به نشانی و برهانی حاجت بود تا هر کسی به دعوی بی حاصل مغرور نشود، پس مال یکی است از محبوبات آدمی، او را بدین بیاموزند و گفتند، «اگر صادقی در دعوی خود این یک معشوقه خود را فدا کن تا درجه خود در دوستی ما بدانی»، پس کسانی که آن بشناختند به سه طبقه شدند:
طبقه اول صدیقان بودند که هرچه داشتند فدا کردند و گفتند، «از دویست درم پنج درم دادن کار بخیلان باشد، بر ما واجب آن بود که همه بدهیم در دوستی دوست»، چنان که ابوبکر جمله مال بداد رسول گفت، «عیال را چه باز نهادی؟» گفت، «خدای و رسول خدای»، و عمر یک نیمه بیاورد، گفت، «عیال را چه گذاشتی؟» گفت، «نیمی»، رسول (ص) گفت، «بینکما کلمتیکما، تفاوت درجه شما همچون تفاوت سخن شماست.»
طبقه دوم نیکمردان بودند که ایشان مال بیکبار خرج نکردند و قوت آن نداشتند، لیکن نگاه همی داشتند و منتظر فقرا و وجوه خیرات بودند و خود را با درویشان برابر می داشتند و بر قدر زکوه اقتصار نکردند و چون درویشان رسیدند ایشان را همچون عیال خود دانستند.
طبقه سوم سره مردان بودند که ایشان بیش از آن طاقت نداشتند که از دویست درم بدهند، بر فریضه اقتصار کردند و فرمان به دل خوش و بزودی به جای آوردند و هیچ منت بر درویشان ننهادند و این درجه واپسین است که هرکه از دویست درم که خدای تعالی بدو دهد، دلش ندهد که پنج درم به فرمان او بازدهد، او را در دوستی حق بس نصیبی نبود و چون بیش از این نتواند داد، دوستی او سخت ضعیف بود و از جمله دوستان بخیل باشد.
سر دوم تطهیر دل است از آلایش و نجاست بخل که بخل در دل چون نجاستی است که سبب ناشایستگی اوست قرب حضرت حق را، چنان که نجاست ظاهر سبب بعد اوست از نماز و آن نجاست بخل پاک نشود الا به خرج کردن مال و بدین سبب زکوه که نجاست بخل را ببرد، چون آبی است که بدو نجاست شسته آید و برای این است که زکوه و صدقه بر رسول و اهل بیت او حرام است که منصب وی را از اوساخ اموال مردمان صیانت کرده اند.
سر سوم شکر نعمت است که مال نعمتی است، چون در حق مومن سبب راحت دنیا و آخرت باشد، پس چنان که نماز و حج و روزه شکر نعمت تن است، زکوه شکر نعمت مال است تا چون خود را بی نیاز بیند بدین نعمت و مسلمانی دیگر را همچون خود درمانده بیند با خود گوید، «او نیز بنده خدای است همچون من، شکر آن را که مرا از وی بی نیاز کرد و او را محتاج من کرد، با او رفقی کنم، که نباید که این از من به شبی برود اگر تقصیر کنم و مرا به صفت او گردانند و او را به صفت من».
پس هر کسی باید که این اسرار بداند تا عبادت او صورت بی معنی نباشد.
یکی آن که خلق مامورند به محبت و دوستی حق تعالی و هیچ مومن نیست که نه این دعوی کند، بلکه مامورند بدانکه هیچ چیز را دوستتر از خدای ندارند، چنان که در قرآن همی گوید،«قل ان کان اباوکم و ابناکم و اخوانکم و ازواجکم و عشیرتکم و اموال اقتر فتموها و تجاره تخشون کسادها و مساکن ترضونها احب الیکم من الله و رسوله و جهاد فی سبیله، فتربصوا حتی یاتی الله بامره، والله لا یهدی القوم الفاسقین» و هیچ مومن نیست که نه دعوی می کند که خدای را از همه چیز دوستتر دارم و پندارد که چنان است، پس به نشانی و برهانی حاجت بود تا هر کسی به دعوی بی حاصل مغرور نشود، پس مال یکی است از محبوبات آدمی، او را بدین بیاموزند و گفتند، «اگر صادقی در دعوی خود این یک معشوقه خود را فدا کن تا درجه خود در دوستی ما بدانی»، پس کسانی که آن بشناختند به سه طبقه شدند:
طبقه اول صدیقان بودند که هرچه داشتند فدا کردند و گفتند، «از دویست درم پنج درم دادن کار بخیلان باشد، بر ما واجب آن بود که همه بدهیم در دوستی دوست»، چنان که ابوبکر جمله مال بداد رسول گفت، «عیال را چه باز نهادی؟» گفت، «خدای و رسول خدای»، و عمر یک نیمه بیاورد، گفت، «عیال را چه گذاشتی؟» گفت، «نیمی»، رسول (ص) گفت، «بینکما کلمتیکما، تفاوت درجه شما همچون تفاوت سخن شماست.»
طبقه دوم نیکمردان بودند که ایشان مال بیکبار خرج نکردند و قوت آن نداشتند، لیکن نگاه همی داشتند و منتظر فقرا و وجوه خیرات بودند و خود را با درویشان برابر می داشتند و بر قدر زکوه اقتصار نکردند و چون درویشان رسیدند ایشان را همچون عیال خود دانستند.
طبقه سوم سره مردان بودند که ایشان بیش از آن طاقت نداشتند که از دویست درم بدهند، بر فریضه اقتصار کردند و فرمان به دل خوش و بزودی به جای آوردند و هیچ منت بر درویشان ننهادند و این درجه واپسین است که هرکه از دویست درم که خدای تعالی بدو دهد، دلش ندهد که پنج درم به فرمان او بازدهد، او را در دوستی حق بس نصیبی نبود و چون بیش از این نتواند داد، دوستی او سخت ضعیف بود و از جمله دوستان بخیل باشد.
سر دوم تطهیر دل است از آلایش و نجاست بخل که بخل در دل چون نجاستی است که سبب ناشایستگی اوست قرب حضرت حق را، چنان که نجاست ظاهر سبب بعد اوست از نماز و آن نجاست بخل پاک نشود الا به خرج کردن مال و بدین سبب زکوه که نجاست بخل را ببرد، چون آبی است که بدو نجاست شسته آید و برای این است که زکوه و صدقه بر رسول و اهل بیت او حرام است که منصب وی را از اوساخ اموال مردمان صیانت کرده اند.
سر سوم شکر نعمت است که مال نعمتی است، چون در حق مومن سبب راحت دنیا و آخرت باشد، پس چنان که نماز و حج و روزه شکر نعمت تن است، زکوه شکر نعمت مال است تا چون خود را بی نیاز بیند بدین نعمت و مسلمانی دیگر را همچون خود درمانده بیند با خود گوید، «او نیز بنده خدای است همچون من، شکر آن را که مرا از وی بی نیاز کرد و او را محتاج من کرد، با او رفقی کنم، که نباید که این از من به شبی برود اگر تقصیر کنم و مرا به صفت او گردانند و او را به صفت من».
پس هر کسی باید که این اسرار بداند تا عبادت او صورت بی معنی نباشد.
تعداد ابیات: ۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۳۷ - پیدا کردن صنف این هشت گروه
گوهر بعدی:بخش ۳۹ - آداب و دقایق زکوه دادن
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.