هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که در آن شاعر از عشق و وصال معشوق سخن می‌گوید. او از درد عشق و جدایی می‌نالد و معشوق را به عنوان تنها دلیل و راه نجات خود می‌داند. شاعر از بی‌وفایی دنیا و وفاداری در عشق سخن می‌گوید و معشوق را به عنوان تنها مایه آرامش و سعادت خود توصیف می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۴۰۵

ای راه ترا دلیل دردی
فردی تو و آشنات فردی

از دام تو دانه‌ای و مرغی
در جام تو قطره‌ای و مردی

بی روی تو روح چیست بادی
با زلف تو شخص کیست گردی

خارست همه جهان و آنگه
روی تو در آن میانه وردی

در کوی تو نیست تشنگان را
جز خاک در تو آبخوردی

در راه تو نیست عاشقان را
جز داعیهٔ تو ره‌نوردی

در تو که رسد به دستمزدی
تا از تو نبود پایمردی

در عشق تو خود وفا کی آید
از خشک و تری و گرم و سردی

نیک‌ست که آینه نداری
تا هست شفات نیست دردی

از آینه‌ای بدی به دستت
چشم تو ترا به چشم کردی

در شهر تو نیست جز سنایی
بی‌وصل تو جز که یاوه گردی
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۰۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.