هوش مصنوعی:
متن به بررسی اخلاقیات در پاسخگویی به ظلم و سخنان زشت میپردازد. ابتدا توصیه میکند که در برابر ظلم و فحش، خاموشی بهتر است اما واجب نیست. سپس بیان میکند که مقابله به مثل (فحش با فحش یا غیبت با غیبت) جایز نیست و میتواند موجب تعزیر شود. اما اگر پاسخ در حد حق و بدون دروغ باشد، مانند قصاص، جایز است. روایاتی از پیامبر (ص) و حضرت عایشه نقل میشود که نشان میدهد پاسخگویی به حق و بدون دروغ مجاز است. همچنین تأکید میشود که کنترل زبان در هنگام خشم مهم است و باید از الفاظ زشت پرهیز کرد. در پایان، طبقات مختلف مردم از نظر خشم و خشنودی بررسی شده و بهترین افراد کسانی معرفی میشوند که دیر خشمگین و زود خشنود میشوند.
رده سنی:
15+
محتوا شامل مباحث اخلاقی و فقهی است که نیاز به درک نسبتاً بالایی از مفاهیم دینی و اجتماعی دارد. همچنین، بحث دربارهی کنترل خشم و پاسخگویی به ظلم مناسب افرادی است که در سنین نوجوانی و بزرگسالی با چالشهای اجتماعی و اخلاقی مواجه میشوند.
بخش ۴۰ - فصل (خشم راندن تا چه حد رواست)
بدان که اگر کسی ظلمی کند یا سخن زشت موحش گوید، اولیتر آن باشد که خاموش باشد و فحش نگوید و جواب ندهد. ولیکن خاموشی واجب نیست و اندر هر جوابی نیز رخصت نیست و مقابله دشنام بدشنام و غیبت به غیبت مثل آن روا نبود که بدین سبب تعزیر واجب آید. اما اگر سخن درشت گوید و اندر آن دروغی نباشد رخصت است و آن چون قصاص بود. و هرچند رسول (ص) گفته است، «اگر کسی تو را عیب کند بدانچه اندر توست، تو وی را عیب مکن بدانچه اندر وی است»، بر این طریق استحباب است و واجب نیست ناگفتن چون دشنام دادن و نسبت به زنا نباشد. دلیل بر این آن است که رسول (ص) می گوید، «المستبان ماقالا فهو علی البادی حتی یتعدی المظلوم، هردو کس که یکدیگر را جفا گویند بر آن باشد که ابتدا تا آنگاه که مظلوم از حد درگذرد». پس وی را جوابی بنهد پیش از آن که از حد درگذرد.
و عایشه رضی الله عنها همی گوید، «زنان رسول (ص)، فاطمه (ع) را پیغامی داده بودند که رسول را بگو که انصاف ما و عایشه نگاه دار که تو وی را دوست همی داری و به وی میل همی کنی. و رسول (ص) خفته بود که فاطمه (ع) پیغام داد. گفت، «یا فاطمه آنچه من دوست دارم تو نداری؟» گفت، «دارم یا رسول الله» گفت: «عایشه دوست دار که من دوست دارم وی را». پس نزدیک زنان شد و حکایت کرد. گفتند ما این را سپری نکنیم. زینب بفرستادند. هم از جمله زنان رسول (ص) بود و با من دعوی برابر کردی اندر دوستی رسول (ص) بیامد و گفت، «دختر ابوبکر چنین و دختر ابوبکر چنان» و جفا همی گفت و من خاموش همی بودم. تا دستوری داد. به سخن اندر آمدم و جواب همی دادم و جفا همی گفتم تا آنگاه که مرا دهان خشک شد و عاجز آمد. پس رسول (ص) گفت، «وی دختر ابوبکر است و شما به سخن با وی بر نیایید».
پس این دلیل است که جواب روا باشد چون به حق رود و دروغ نباشد، چنان که گوید یا احمق یا جاهل. شرم دار و خاموش باش که هیچ آدمی از حماقت و جهل خالی نباشد و باید که زبان را عادت فرالفظی کند که بس زشت نباشد که در وقت خشم آن گوید تا فحش نرود بر زبانش، چنان که گوید یا متخلف و مدبر و ناکس و ناهموار و بی وفا و بی نوا و امثال این.
و در جمله چون در جواب آمد، برحد بایستادن دشوار بود، بدین سبب جواب نادان اولیتر بود. یکی ابوبکر صدیق رضی الله عنه را در پیش رسول (ص) جفا می گفت و وی خاموش می بود. و چون در جواب آمد رسول (ص) برخاست. گفت تا اکنون می نشستی. چون جواب گفتن گرفتم برخاستی؟ گفت تا خاموش بودی جواب تو فرشته ای می داد. چون تو گفتن گرفتی شیطان آمد. نخواستم که با شیطان بنشینم.
و رسول (ص) گفت که آدمیان بر طبقات آفریده اند. کس باشد که دیر خشمگین شود و دیر خشنود شود. و کس باشد که زود خشمگین شود و زود خشنود شود. و این در مقابله آن افتد و بهترین شما آن باشد که دیر خشمگین شود و زود خشنود شود و بدترین آن بود که زود خشمگین شود و دیر خشنود شود.
و عایشه رضی الله عنها همی گوید، «زنان رسول (ص)، فاطمه (ع) را پیغامی داده بودند که رسول را بگو که انصاف ما و عایشه نگاه دار که تو وی را دوست همی داری و به وی میل همی کنی. و رسول (ص) خفته بود که فاطمه (ع) پیغام داد. گفت، «یا فاطمه آنچه من دوست دارم تو نداری؟» گفت، «دارم یا رسول الله» گفت: «عایشه دوست دار که من دوست دارم وی را». پس نزدیک زنان شد و حکایت کرد. گفتند ما این را سپری نکنیم. زینب بفرستادند. هم از جمله زنان رسول (ص) بود و با من دعوی برابر کردی اندر دوستی رسول (ص) بیامد و گفت، «دختر ابوبکر چنین و دختر ابوبکر چنان» و جفا همی گفت و من خاموش همی بودم. تا دستوری داد. به سخن اندر آمدم و جواب همی دادم و جفا همی گفتم تا آنگاه که مرا دهان خشک شد و عاجز آمد. پس رسول (ص) گفت، «وی دختر ابوبکر است و شما به سخن با وی بر نیایید».
پس این دلیل است که جواب روا باشد چون به حق رود و دروغ نباشد، چنان که گوید یا احمق یا جاهل. شرم دار و خاموش باش که هیچ آدمی از حماقت و جهل خالی نباشد و باید که زبان را عادت فرالفظی کند که بس زشت نباشد که در وقت خشم آن گوید تا فحش نرود بر زبانش، چنان که گوید یا متخلف و مدبر و ناکس و ناهموار و بی وفا و بی نوا و امثال این.
و در جمله چون در جواب آمد، برحد بایستادن دشوار بود، بدین سبب جواب نادان اولیتر بود. یکی ابوبکر صدیق رضی الله عنه را در پیش رسول (ص) جفا می گفت و وی خاموش می بود. و چون در جواب آمد رسول (ص) برخاست. گفت تا اکنون می نشستی. چون جواب گفتن گرفتم برخاستی؟ گفت تا خاموش بودی جواب تو فرشته ای می داد. چون تو گفتن گرفتی شیطان آمد. نخواستم که با شیطان بنشینم.
و رسول (ص) گفت که آدمیان بر طبقات آفریده اند. کس باشد که دیر خشمگین شود و دیر خشنود شود. و کس باشد که زود خشمگین شود و زود خشنود شود. و این در مقابله آن افتد و بهترین شما آن باشد که دیر خشمگین شود و زود خشنود شود و بدترین آن بود که زود خشمگین شود و دیر خشنود شود.
تعداد ابیات: ۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۳۹ - فصل (علاج علمی و عملی خشم)
گوهر بعدی:بخش ۴۱ - فصل (کین فرزند خشم است)
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.