۲۲۵ بار خوانده شده

بخش ۳۰ - حقیقت رجا

بدان که هرکه در مستقبل نیکویی چشم دارد این چشمداشت وی را باشد که رجا گویند و باشد که تمنی گویند و باشد که غرور گویند. و احمقان و ابلهان اینها از یکدیگر بازندانند و پندارند که این همه امید است و رجای محمود است، و این نه چنان است، بلکه اگر کسی تخمی نیک طلب کند و در زمین نرم افگند و خارر و گیاه پاک کند و به وقت آب دهد و چشم دارد که ارتفاع بردارد، چون خدای تعالی صواعق نگاه دارد و آفت دفع کند، این چشم داشتن را امید گویند.
و اگر تخم نیکو طلب نکند و در زمین نرم نیفکند و از خار و گیاه پاک نکند و آب ندهد و ارتفاع چشم دارد، این را غرور گویند و حماقت نه رجا. و اگر تخم نیک در زمین پاک افگند و زمین از خار و گیاه پاک کند، ولکن آب ندارد و چشم می دارد که باران آید، جایی که باران آنجا غالب نباشد، ولکن محال نیز نباشد این را تمنی گویند.
همچنین هرکه تخم ایمان درست در صحرای سینه بنهد و سینه از خار و اخلاق بد پاک بکند و به مواظبت بر طاعت درخت ایمان را آب دهد و چشم دارد از فضل خدای تعالی تا آفات دور دارد، تا به وقت مرگ همچنین بماند و ایمان به سلامت ببرد، این را امید گویند. و نشان این آن بود که در مستقبل به هرچه ممکن بود هیچ تقصیر نکند و تعهد بازنگیرد که فروگذاشت تعهد گشت از نومیدی بود نه از امید.
اما اگر تخم ایمان پوسیده بود یعنی یقین درست نبود یا درست بود، لکن سینه از اخلاق بد پاک نکند و به طاعت آب ندهد چشم داشتن رحمت از حماقت بود نه از امید، چنان که رسول (ص) گفت، «الاحمق من اتبع نفسه هواها و تمنی علی الله عزوجل، احمق آن بود که هرچه خواهد کند و رحمت چشم می دارد»، که حق تعالی می گوید، «فخلف من بعدهم خلف ورثوالکتاب یاخذون عرض هذا الادنی و یقولون سیغفرلنا» مذمت کرد کسانی را که پس از انبیا علم به ایشان رسید، ولکن به دنیا مشغول شدند و گفتند چشم داریم که خدای تعالی بر ما رحمت کند.
پس هرچه اسباب است از آنچه به اختیار بنده تعلق دارد، چون تمام شد ثمرت چشم داشتن رجا باشد و چون اسباب ویران باشد چشم داشتن حماقت بود و غرور و اگر نه ویران بود و نه آبادان آروز باشد. و رسول (ص) گفت، «لیس الدین بالتمنی کار دین به آرزو راست نیاید»، پس هرکه توبه کند باید که امید قبول دارد و هرکه توبه نکرد، لکن به سبب معصیت خود اندوهگین و رنجور بود و چشم می دارد که خدای تعالی وی را توبه دهد این رجاست که رنجوی وی سبب آن است که به توبه کشد. اما اگر رنجور نبود و توبه چشم دارد غرور بود اگرچه ابلهان امید نام کنند.
خدای تعالی می گوید، «والذین هاجروا و جاهدوا الی فی سبیل الله اولئک یرجعون رحمه الله، کسانی که ایمان آورند و آرزوی خویش در شهر و سرای خویش بگذاشتند و غربت اختیار کردند و با کفار جهاد نمودند، ایشان را جای امید است به رحمت ما»، یحیی بن معاذ گوید، «هیچ حماقت نیست بیش از آن که تخم آتش می پراکند و به بهشت چشم می دارد. و سرای مطیعان می جوید و کار عاصیان می کند. و عمل ناکرده را ثواب می بیوسد».
و یکی بود که وی را زیدالخیل گفتندی. رسول (ص) را گفت، «آمده ام تا از تو بپرسم که نشان آن که خدای تعالی به وی شر خواسته باشد چیست؟ و نشان آن که به وی خیر خواهد چیست؟» و گفت، «هر روز برخیزی به چه صفت باشی؟» گفت، «چنان که خیر را و اهل خیر را دوست دارم و اگر خیری پدید آید بزودی بکنم و ثواب آن به یقین بشناسم و اگر از من فوت شود اندوهگین باشم و در آرزوی آن بمانم». گفت، «این است نشان آن که به تو خیر خواسته است. و اگر کاری دیگر خواستی تو را بدان مشغول کردی و آنگاه باک نداشتی که در کدام وادی از وادیهای دنیا تو را هلاک کردی».
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۲۹ - فضیلت رجا
گوهر بعدی:بخش ۳۱ - علاج حاصل کردن رجا
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.