هوش مصنوعی:
متن توضیح میدهد که شناخت خداوند به دو دلیل دشوار است: یا به دلیل پنهان بودن یا به دلیل روشنی بیش از حد. مثالهایی مانند خفاش که در روز نمیبیند و آفتاب که به دلیل روشنی زیاد گاهی پوشیده میشود، برای توضیح این مفهوم استفاده شده است. همچنین، متن بیان میکند که همه موجودات گواهی بر وجود و جمال خداوند هستند، اما به دلیل فراوانی و روشنی این نشانهها، گاهی اوقات نادیده گرفته میشوند. در نهایت، تأکید میشود که هرچه انسان با دقت بیشتری به جهان بنگرد، بیشتر صنع و قدرت خداوند را درک میکند.
رده سنی:
18+
متن دارای مفاهیم فلسفی و عرفانی پیچیده است که درک آنها نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه دارد. همچنین، استفاده از مثالهای استعاری و تحلیلهای عمیق، آن را برای مخاطبان جوانتر دشوار میسازد.
بخش ۱۱۱ - پیدا کردن سبب پوشیدگی معرفت حق تعالی
بدان که چیزی که شناختن وی متعذر شود از دو سبب بود: یکی آن که پوشیده باشد و روشن نبود. و دیگر آن که بغایت روشن باشد و چشم طاقت آن ندارد. و بدین سبب است که خفاش به زور هیچ نبیند و به شب بیند، نه از آن که به شب چیزها ظاهر است، لکن به روز بس ظاهر است و چشم وی ضعیف است. پس دشواری معرفت حق تعالی از روشنی است که از بس روشن است دلها طاقت دریافت آن نمی دارد و روشنی و ظهور حق تعالی بدان شناسی که قیاس کنی که اگر خطّی نبشته بینی یا جامه ای دوخته، هیچ چیز نزدیک تو روشن تر از قدرت و علم و حیوه و ارادت کاتب و یا درزی نباشد که این فعل وی این صفات را از باطن وی چنان روشن گرداند که علم ضروری حاصل آید.
اگر خدای تعالی در همه عالم یک مرغ بیش نیافریدی، هر که در وی نگریدی وی را کمال علم و قدرت و جلال صانع وی ضروری شدی که دلالت این از دلالت خط بر کاتب ظاهرتر است، ولکن هرچه در وجود است از آسمان و زمین و حیوان و نبات و سنگ و کلوخ بلکه هرچه آفریده است و در وهم و خیال آید همه یک صفت است که گواهی همی دهد بر جمال صانع. و از بسیاریِ دلیل و روشنی پوشیده است که اگر بعضی فعل وی بودی و بعضی نبودی آنگاه ظاهر بودی، چون همه یک صفت شد پوشیده شد.
و مثل این آن که هیچ چیز روشن تر از آفتاب نیست که همه چیزبه وی ظاهر شود، ولکن اگر آفتاب به شب فرو نشدی و یا به سبب سایه محجوب نشدی هیچ کس ندانستی که بر روی زمین مثلا نوری هست که جز سفیدی و سبزی و رنگهای دیگر ندیدندی. گفتندی پیش از این نیست. پس این که بدانستند که نور چیزی است بیرون الوان که الوان بدان پیدا شود از آن بود که به شب الوان پوشیده شد و در سایه پوشیده تر بود از آن که در آفتاب. پس از ضد وی را بشناختند؟
همچنین اگر آفریدگار را غیبت و عدم ممکن بودی، آسمان و زمین برهم اوفتادی و ناچیز شدی آنگاه وی را به ضرورت بشناختدی، لکن چون همه چیزها یک صفت است در شهادت و این شهادت بر دوام است و بس روشن است، پس از روشنی پوشیده شده است. و دیگر آن که در کودکی این در چشم قرار گرفته است. در وقتی که عقل این نبوه است که شهادت این بشنود. چون خو فرا کرد و الف گرفت پس از شهادت آگاهی نیابد مگر حیوانی غریب بیند یا بنایی غریب، آنگاه بی اختیار وی سبحان الله از دهان وی بجهد که شهادت آن آگاهی به دل وی دهد پس هرکه را چشم ضعیف نیست هرچه بیند از صنع او بیند نه از آن جنس که آسمان و زمین است، بلکه از آن بیند که صنع وی است، چنان که کسی که خطی بیند نه از آن روی که خبر است و کاغذ که این چنین کسی بیند که خط نداند بلکه از آن روی که خط منظوم است تا در وی کاتب را می بیند، چنان که در تصنیف منصف را بیند نه خط و چون چنین شد در هرچه نگر خدای را بیند که هیچ چیز نیست که نه صنع وی است، بلکه همه عالم تصنیف و صنعت وی است. اگر خواهی در چیزی نگری که نه از وی است و نه به وی ایت نتوانی، و همه به زبان فصیح که آن را زبان حال گویند گواهی می دهند به کمال و قدرت و جمال و عظمت وی، و از این روشنتر هیچ چیز نیست ولکن عجز خلق از این ضعف ایشان است.
اگر خدای تعالی در همه عالم یک مرغ بیش نیافریدی، هر که در وی نگریدی وی را کمال علم و قدرت و جلال صانع وی ضروری شدی که دلالت این از دلالت خط بر کاتب ظاهرتر است، ولکن هرچه در وجود است از آسمان و زمین و حیوان و نبات و سنگ و کلوخ بلکه هرچه آفریده است و در وهم و خیال آید همه یک صفت است که گواهی همی دهد بر جمال صانع. و از بسیاریِ دلیل و روشنی پوشیده است که اگر بعضی فعل وی بودی و بعضی نبودی آنگاه ظاهر بودی، چون همه یک صفت شد پوشیده شد.
و مثل این آن که هیچ چیز روشن تر از آفتاب نیست که همه چیزبه وی ظاهر شود، ولکن اگر آفتاب به شب فرو نشدی و یا به سبب سایه محجوب نشدی هیچ کس ندانستی که بر روی زمین مثلا نوری هست که جز سفیدی و سبزی و رنگهای دیگر ندیدندی. گفتندی پیش از این نیست. پس این که بدانستند که نور چیزی است بیرون الوان که الوان بدان پیدا شود از آن بود که به شب الوان پوشیده شد و در سایه پوشیده تر بود از آن که در آفتاب. پس از ضد وی را بشناختند؟
همچنین اگر آفریدگار را غیبت و عدم ممکن بودی، آسمان و زمین برهم اوفتادی و ناچیز شدی آنگاه وی را به ضرورت بشناختدی، لکن چون همه چیزها یک صفت است در شهادت و این شهادت بر دوام است و بس روشن است، پس از روشنی پوشیده شده است. و دیگر آن که در کودکی این در چشم قرار گرفته است. در وقتی که عقل این نبوه است که شهادت این بشنود. چون خو فرا کرد و الف گرفت پس از شهادت آگاهی نیابد مگر حیوانی غریب بیند یا بنایی غریب، آنگاه بی اختیار وی سبحان الله از دهان وی بجهد که شهادت آن آگاهی به دل وی دهد پس هرکه را چشم ضعیف نیست هرچه بیند از صنع او بیند نه از آن جنس که آسمان و زمین است، بلکه از آن بیند که صنع وی است، چنان که کسی که خطی بیند نه از آن روی که خبر است و کاغذ که این چنین کسی بیند که خط نداند بلکه از آن روی که خط منظوم است تا در وی کاتب را می بیند، چنان که در تصنیف منصف را بیند نه خط و چون چنین شد در هرچه نگر خدای را بیند که هیچ چیز نیست که نه صنع وی است، بلکه همه عالم تصنیف و صنعت وی است. اگر خواهی در چیزی نگری که نه از وی است و نه به وی ایت نتوانی، و همه به زبان فصیح که آن را زبان حال گویند گواهی می دهند به کمال و قدرت و جمال و عظمت وی، و از این روشنتر هیچ چیز نیست ولکن عجز خلق از این ضعف ایشان است.
تعداد ابیات: ۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۱۱۰ - فصل (لذت معرفت و دوستی خدای را چگونه می توان به دست آورد؟)
گوهر بعدی:بخش ۱۱۲ - پیدا کردن علاج محبت
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.