هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، بیانگر درد عشق، شیفتگی، و ناامیدی است. شاعر از زلف معشوق، جراحت عشق، و بیتدبیری خود در برابر عشق سخن میگوید. همچنین، اشارهای به مفاهیم عرفانی مانند اکسیر، پیر مغان، و خضر راه دارد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات مانند 'زخم شمشیر' و 'هلاک خودم' ممکن است برای کودکان نامناسب باشد.
شمارهٔ ۹۷
شد دلم شیفته زلف گره گیر دگر
باز دیوانه در افتاد به زنجیر دگر
بر جراحت چه نهی مرهمم آن به که کنی
زخم شمشیر مرا چاره به شمشیر دگر
خوار شد صید دلم پیش تو خوش آنکه نبود
هر سر موی تو در گردن نخجیر دگر
ساعد آلوده به خون دگران داری و نیست
جز هلاک خودم از دست تو تدبیر دگر
عیش ما با لب و دندان بتان شهد و فقیه
زهرها خورده به یاد عسل و شیر دگر
گفته بود آنچه به من پیر مغان گفت مرا
واعظ شهر همان، لیک به تقریر دگر
خواهی ار زر کنی این قلب مس اندوده مجوی
به جز از خاک در میکده اکسیر دگر
دفتر عشق ز یک نکته فزون نیست ولی
هر کسی شرحی از او گفته به تفسیر دگر
کار یغما نشد از پیر خرد راست کجاست
خضر راهی که شتابم ز پی پیر دگر
باز دیوانه در افتاد به زنجیر دگر
بر جراحت چه نهی مرهمم آن به که کنی
زخم شمشیر مرا چاره به شمشیر دگر
خوار شد صید دلم پیش تو خوش آنکه نبود
هر سر موی تو در گردن نخجیر دگر
ساعد آلوده به خون دگران داری و نیست
جز هلاک خودم از دست تو تدبیر دگر
عیش ما با لب و دندان بتان شهد و فقیه
زهرها خورده به یاد عسل و شیر دگر
گفته بود آنچه به من پیر مغان گفت مرا
واعظ شهر همان، لیک به تقریر دگر
خواهی ار زر کنی این قلب مس اندوده مجوی
به جز از خاک در میکده اکسیر دگر
دفتر عشق ز یک نکته فزون نیست ولی
هر کسی شرحی از او گفته به تفسیر دگر
کار یغما نشد از پیر خرد راست کجاست
خضر راهی که شتابم ز پی پیر دگر
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.