هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از زبان عاشقی بیان می‌شود که از فراق و بی‌توجهی معشوق رنج می‌برد. شاعر از زیبایی‌های معشوق مانند زلف، چشم و ابرو سخن می‌گوید و درد عشق و فراموشی را توصیف می‌کند. همچنین، از زبان بسته و سکوت اجباری خود شکایت دارد.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مضامین عاشقانه و احساسی پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات و استعاره‌های به‌کاررفته نیاز به درک ادبی بالاتری دارند.

شمارهٔ ۱۰۵

زلف تو نشسته تا سر دوش
در ماتم عاشقان سیه پوش

از ما به غلط نمی کنی یاد
وز غیر نمی کنی فراموش

آن پنبه که بر لب صراحی است
ای کاش مرا نهند در گوش

چشم تو به قصد شیر گردون
آهوی حرم به خواب خرگوش

با موی سفید عشقم آن کرد
کآتش نکند به عهن منفوش

بسته است مرا زبان گفتار
فریاد از آن لبان خاموش

ابروت به چهره یا مه سلخ
بگشوده بر آفتاب آغوش

بر دیده نهم گر آیدم تیر
زآن ترک کمان کشیده تا گوش

یغما ز خطش قوی تر افتاد
چون گرگ حریص و چاه خس پوش
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.