هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غمگین از عشق نافرجام، هجران، و رنج‌های عاشق سخن می‌گوید. شاعر از درد دوری معشوق، اشک‌های خونین، و تسلیم شدن در برابر عشق می‌نویسد. او از بی‌وفایی روزگار و ناکامی‌هایش شکایت دارد و خود را قربانی عشق می‌داند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه پیچیده و احساسات عمیق است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر دشوار بوده و ممکن است برای آن‌ها سنگین باشد. همچنین، برخی از تصاویر شعری مانند 'خون دل' و 'تیغ عشق' ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.

شمارهٔ ۱۱۹

جدا ز لعل تو هر جام لعل گون که کشیدم
گذر نکرده ز لب خون شد و ز دیده چکیدم

نشان هنوز ز ابرو نبود و نام مژگان
که من به بال خدنگ تو ز آشیانه پریدم

نصیب دوست نگردد مباد روزی دشمن
تطاولی که من از روزگار هجر تو دیدم

گسستم از همه خوبان که دایه عهد تعلق
به نافه ای سر عهد تو بست و ناف بریدم

بزد به تیغ به فتراک بر نبست و عنان داد
به جرم آنکه چرا زیر تیغ عشق طپیدم

نگویم از قفسم مژده ده به حرف رهایی
هلاک شادی تیغت بده به قتل نویدم

علاج تنگی دل نیست چاک سینه وگرنه
چو غنچه بی لب لعلت هزار جامه دریدم

گمان مبر که گلم کرده دست عشق به دامان
ز دیده خون دل است اینکه بر کنارم چکیدم

بکش مرا که گمان حیات خضر نیرزد
به ساعتی که ز کوی تو آورند شهیدم

در انتظار به راه صبا به بوی وصالت
به راه مصر چو یعقوب مانده چشم امیدم

به ضعف طالع یغما نگر که از غم هجران
غبار گشتم و بر طرف دامنی نرسیدم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.