هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه، بیانگر عشق و شیفتگی شاعر به معشوق است. در آن، شاعر از ابروی کج و زلف فتنه‌انگیز معشوق سخن می‌گوید و تأثیر عمیق این عشق را بر عقل و دین خود توصیف می‌کند. همچنین، شاعر از فداکاری و از خودگذشتگی در راه معشوق و بی‌اعتنایی به دیگران می‌گوید. شعر پر از تصاویر شاعرانه و استعاره‌های زیبا است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عاشقانه و عارفانه عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان شاعرانه نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۱۲۶

ای خم ابروی کجت قبله راستین من
کفر و جنون زلف تو فتنه عقل و دین من

تا تو کمر به کین من بستی و من به مهر تو
با همه کس به ذره مهر نماند و کین من

می نرهد ز سوختن پخته و خام و خشک و تر
از دل اگر به لب رسد ناله آتشین من

هستی خویش و دیگران پاک فکند بر کران
تا به رخت فراز شد چشم خدای بین من

باز نیایدم فرو فرق به تاج خسروی
خاک درت به بندگی ساید اگر جبین من

پای اگرم نهی به سر نوبت مرگ جاودان
رشک برد حیات گل بر دم واپسین من

دامن چرخ بسپرد سیل سرشک اگر شود
دور به نیم چشمزد از مژه آستین من

بر در من جبین نهد خاتم جم به چاکری
دولت اگر رقم کند نام تو بر نگین من

یار کدام و غیر که باد بود به گوش تو
ویله زینهار او ناله آفرین من

گرنه ز چین زلف تو نافه گشا کجا شود
غالیه بیز و مشک سا خامه عنبرین من

یغما تا نبات خط خاست ز تنگ شکرش
تا سه زهر جان شکر ریخت در انگبین من
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.