هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و غنایی است که در آن شاعر از عشق و فراق، دردهای عاشقی، و ناامیدی از وصال معشوق سخن می‌گوید. همچنین، اشاراتی به طبیعت و مفاهیم فلسفی مانند صبر و تسلیم در برابر تقدیر دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاشقانه و فلسفی است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ناامیدی و درد عشق نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۴۷

دل از لقای تو گفتم رسد به تمکینی
سپند بر سر آتش نیافت تسکینی

بریدم از همه یاران و نیست ای غم عشق
گریزم از تو که از دوستان دیرینی

مرا که صبح به مهرت ز شام تیره تر است
از آن چه سود که تو آفتاب پیشینی

چه جای باده تلخ است بی لب تو مرا
به حلق می نرود هرگز آب شیرینی

کنون که گشت نگارین زغنچه پنجه شاخ
بگیر جام بلور از کف نگارینی

به ناز خفته چه داند که در گریبانم
چه خارهاست ز پیراهن گل آگینی

ستاده خال به دریوزه پیش نوش لبش
به پیش دکه حلوائیان چو مسکینی

دل از رسیدن منزل من آن زمان کندم
که بار پیل نهادم به مور مسکینی

فقیه زد ره یغما به قید سبحه شید
زهی عجب که مگس کرده صید شاهینی
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.