هوش مصنوعی:
این شعر عرفانی و فلسفی، بیانگر خودشناسی و ارتباط عمیق شاعر با وجود و حقیقت است. شاعر خود را در جایگاههای مختلفی مانند یار، رستم پیکار، شحنه بازار، و حتی دولت بیدار توصیف میکند. او از وحدت وجود، آزادی اراده، و تسلط بر جهان سخن میگوید و خود را در همه چیز حاضر و ناظر میبیند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات و استعارات نیاز به دانش ادبی و تجربه زندگی بیشتری دارند.
شمارهٔ ۴۲
آنکه نسرود سخن جز به لب یار منم
و آنکه نشکست گهر در پی دینار منم
آنکه رست ازخطر و بیم به تاکیید یقین
فارغ از کش مکش کلفت پندار منم
گاه دیوان عمل خسرو ایوان صلاح
روز میدان جدل رستم پیکار منم
در ره یار و به پیراهن غیر از درحکم
بارها تجربه شد مور منم مارمنم
چار سوقی است جهان وآنچه درو جور حساب
احتساب همه را شحنه بازار منم
آگهم از عمل شاه و گدا فاش و نهان
نیک و بد را به جزا تخت منم دار منم
خر گله بایره را شیر یله دایره را
طوق زنجیر منم چنبر افسار منم
از در پاس و سرباس همی بر کج و راست
منم افراخته نی تیغ نگو نسار منم
در به چشم از پی باطل نگران حق سپران
سست جان سخت گهر خاک منم خار منم
سعد و نحس این همه را بی مدد اختر و چرخ
کوکب خفته منم دولت بیدارمنم
زی که یازی و گریزی ز که ... بپای
حاکم قتل منم صاحب زنهار منم
مست و مستور به من بر همه ایمن گذرند
حرم کعبه منم خانه خمار منم
گشت ستوار به من رشته دین چنبر کفر
صورت سبحه منم معنی زنار منم
با همه و ز همه از روی حقیقت نه مجاز
خارج و داخل و پنهان و پدیدار منم
ارتباطی دگر انگیخت ز من شرع و طریق
عارف مست منم زاهد هشیار منم
به تولای فنا از در امکان و وجوب
حایل جبر منم فاعل مختار منم
دایر آمد به من آرام زمین جنبش چرخ
دایره سطح و خط و نقطه پرگار منم
میر غایب شه و شه وارث در موکب وی
خیل ارواح سپه بر همه سردار منم
و آنکه نشکست گهر در پی دینار منم
آنکه رست ازخطر و بیم به تاکیید یقین
فارغ از کش مکش کلفت پندار منم
گاه دیوان عمل خسرو ایوان صلاح
روز میدان جدل رستم پیکار منم
در ره یار و به پیراهن غیر از درحکم
بارها تجربه شد مور منم مارمنم
چار سوقی است جهان وآنچه درو جور حساب
احتساب همه را شحنه بازار منم
آگهم از عمل شاه و گدا فاش و نهان
نیک و بد را به جزا تخت منم دار منم
خر گله بایره را شیر یله دایره را
طوق زنجیر منم چنبر افسار منم
از در پاس و سرباس همی بر کج و راست
منم افراخته نی تیغ نگو نسار منم
در به چشم از پی باطل نگران حق سپران
سست جان سخت گهر خاک منم خار منم
سعد و نحس این همه را بی مدد اختر و چرخ
کوکب خفته منم دولت بیدارمنم
زی که یازی و گریزی ز که ... بپای
حاکم قتل منم صاحب زنهار منم
مست و مستور به من بر همه ایمن گذرند
حرم کعبه منم خانه خمار منم
گشت ستوار به من رشته دین چنبر کفر
صورت سبحه منم معنی زنار منم
با همه و ز همه از روی حقیقت نه مجاز
خارج و داخل و پنهان و پدیدار منم
ارتباطی دگر انگیخت ز من شرع و طریق
عارف مست منم زاهد هشیار منم
به تولای فنا از در امکان و وجوب
حایل جبر منم فاعل مختار منم
دایر آمد به من آرام زمین جنبش چرخ
دایره سطح و خط و نقطه پرگار منم
میر غایب شه و شه وارث در موکب وی
خیل ارواح سپه بر همه سردار منم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.