۹۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۷ - به یکی از محبوبان که علی اکبر نام داشته نگارش رفته

این چه درد تاب نورد است و کدام رنج تیمار آورد که بر آسمان از آه آذر افروزم اختر سوخت، و در لای خیز دیده خونریزم رخت به دریا افکنده رباعی:

رنجی که به پای مهر سای تو فتاد
نز کاوش بخت مهرزای تو فتاد

این دود دل من است کز چالش زلف
از سینه برآمد و بپای تو فتاد
اگر دور از جان رامش پروردت تا آغاز شام این درد آرام نگیرد و نوید آسودگی را از سر کار دوست نامه و پیغام نیاید. مصرع:«اکبرم رفت و ندیدم دیگرش»، را برای این خسته بی کوی و کس باید خواند و موی مویان بر این کشته بی دادرس باید گریست. ترا به علی «ع» هر چه زودتر مژده تندرستی را نامه نگاری فرمای و از آرامش درد پاینده مستمند خود را سپاسی بر سر نه.
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۶ - به یکی از دوستان نگاشته
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸ - به سرکار اجل امجد والا نگاشته
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.