هوش مصنوعی: متن بالا یک نامهٔ عاطفی و ادبی است که در آن نویسنده با زبانی شاعرانه و پراحساس، احساسات خود را نسبت به فردی دور از خود بیان می‌کند. در این نامه، نویسنده از دوری، رنج‌های روحی، و اشتیاق به دیدار سخن می‌گوید و در عین حال، به دوستان و یاران قدیمی اشاره می‌کند. همچنین، متن حاوی مضامینی مانند عشق، وفاداری، رنج، و امید است و با استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات ادبی غنی شده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و ادبی است که درک آن ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان شاعرانه، مناسب مخاطبانی است که از بلوغ فکری و ادبی بیشتری برخوردارند.

شمارهٔ ۵۹ - به میرزا ابراهیم اصفهانی در ری نگاشته

دوری فرخنده دیدارت که با درازی رستاخیز از یک پستان شیرخورده رنج روان رست، و شکنج جان انگیخت. اگر با یاران اصفهان که من بنده را دیرینه خداوندند و سرکار را از در راستی و درستی خواستار و دربند، به رامش روزگزاری و به آرامش شب شمار، سخنی ندارم و گله نیز نمی نگارم، مصرع: گوارا بادت این شادی که داری روزگاری خوش.
همگان را از ما درودی ستایش سرود بر سرای، و از یک یک پوزش اندیش جداگانه نامه زی. کاش رهی را نیز در آن خرم خرگاه رهی بود تا به نیروی بستگی ها رسته از همه رستگان گدای شاهنشهی گشتی، و اگر همچنان در بند سرکار کامران شاهی و کنکاش اندیش نارجیل و کلاه، پیداست یک لاجامه چون تو بازیانی چونان سخت، که پیراهن تاب توانگران درد و از اندام شکیب درویشان هزار میخه هستی بر کشد، کفش از کلاه ندانی و سپید از سیاه، نه من تنها که جای هیچ کس نیست، و راه پرواز شاهین تا مگس. کنون که ناچار در افتادی و بر پای سخت رویی ایستادی بکوش تا بگیری یا خدای ناخواسته بمیری چنانچه نه آنجا بسته گفتگویی و نه اینجا خسته جستجو. پس کجائی و انباز و دمساز کدام آشنا ما را هم که از جهان رسته ایم و از جان دل به مهرت بسته در این مرز ویران که خاکش خرزهره روید و بادش تب لرزه زاید به خود راهی ده و در سایه آن دوستان که به دیدار هم در بوستانید بار نشست و نگاهی بخش، و اگر به یکی از اینان که سرودم و نمودم گذارت نیست پس چیست که همچنان دور دور نشینی و نزدیکان را همی دیر دیربینی، گاه و بیگاهی نگذری و سال و ماهی ننگری.
سخن بسیار است و شیون بی شمار، ولی به پاس درویشی نگریم و به کیش دل ریشان نمویم. گله سازی کاریله گردان ده دله است و گله تازی شیوه گرگان بی تله، مهر و پیوند و پیمان و سوگند خود را بر این چار رشته گوهر که شرم رشته پروین و اختر است و رشک بسته نسرین، کوتاه کردم و از درد دل و جان مستمندت آگاه، بیت:

بسوزنده آتش به خاموش خاک
به دل های آگه به جان های پاک

که ما را دل و جان پر از مهر تست
همه آرزو دیدن چهر تست
تعداد ابیات: ۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۸ - به حاجی سید میرزای جندقی در شکایت از اهل جندق نگاشته
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۰ - به میرزا حسن مشهور به مولانای اصفهانی نگاشته
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.