۸۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۳۲

ای از بر من دور همانا خبرت نیست
کز مویه چو موئی شدم از ناله چونالی
سعید را گفتم آن بخت مسعود را از ورود مملوک خویش خبرده که پس از دیدار آقا بزم بندگان را به مقدم میمون خود مقام محمود دارد. بعد معلوم افتاد که تازه به عیادت فرموده اند، و وقت دلجوئی ارباب ارادت و اصحاب عبادت نیست استغفرالله، بیت:

اختیار خود داری هر چه می کنی جانا
گر به خضر جان بخشی ور کشی مسیحا را
به دلخواه خود حرکت کن.
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۱ - از قول یکی از دوستان به دیگری نگاشته
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۳ - به دوستی نگارش رفت
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.