هوش مصنوعی: نویسنده در این متن به بیان احساسات خود درباره گذر زمان و بی‌قراری درونی می‌پردازد. او از دویدن بی‌هدف در شمیران و جستجوی آرامش در همراهی دیگران سخن می‌گوید، اما در نهایت به این نتیجه می‌رسد که این تلاش‌ها جز رنج و شکنج برای خود و دیگران نتیجه‌ای ندارد. در پایان، با اشاره به بیت معروفی از فردوسی، از احتمال شکایت تاجیکان از پادشاه می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است و همچنین از عبارات و اشارات ادبی پیچیده‌ای استفاده کرده که درک آن‌ها نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات فارسی دارد.

شمارهٔ ۱۶۶ - به دوستی نوشته

سه هفته رفت تا همی از پی دو هفته ماهی که سال سالم در درگاه بزمش راهی و بر دیدار جان پرورش بار نگاهی نیست، در پهنه سنگلاخ دامان فراخ شمیران بی پای و سر پویانم، و هر شب آرامش ناشکیب دل را در آمیزش یاری دیگر جویان. بی پرده ما هم به هزار پرده در است و صد هزارش پرده دار بر در. از این دوندگی ها چه سود و پراکندگی ها جز رنج خویش و شکنج مردم چه خواهد گشود. اینک خار در پای و پای در گل و باد در دست و دست بر دل راه اندیش نیاورانم و به دستور روزگار گذشته انجمن گردون بارگاه پادشاهی را نیاز آوران، بیت:

شاید که به پادشه بگویند
ترک تو بریخت خون تاجیک
تعداد ابیات: ۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۵ - به دوستی نگاشته
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۷ - به دوستی نگاشته
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.