۹۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۶۷ - به دوستی نگاشته

اگر جویای روزگار درهم و پریشانم باشند همان است که بارها نگاشته ام، و پنهان و آشکار روشن و هویدا داشته. نمی دانم نمی خوانی یا نگارش پاسخ را به پاره اندیشی ها درست نمی دانی . چشم در راه نامه و پیامی که در او امید کامی باشد سفید، و دل از پویه بامی که اندیشه مندم که این دوری دیرباز اندک اندک شیشه مهرم سبک از دست آن دل که دشمن و دوستش یک سنگ است و نزدیک و دورش یک رنگ بازگرفته به سنگ آزماید، و مرا نیز که از دو جهان جز تو خداوندی ندانم چون تو دیگر بندگان خودکام هوس پرست پندارد، راستی راستی دل ها را به دل ها راه بودی.
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۶ - به دوستی نوشته
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۸ - به یکی از بزرگان نوشته
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.