هوش مصنوعی:
نویسنده با زبانی ادبی و طنزآمیز از نداشتن هدیهای ارزشمند برای پیشکش به خداوندگار خود مینویسد و تنها جان غمفرسوده و دل محنتآلود خود را دارد. او از ترس جور عمو ضیائی میترسد که مبادا قبل از رسیدن به حضور خداوندگار، جانش را بگیرد. در نهایت، با طنز اشاره میکند که یک کیسه احلیلدان به عنوان هدیه فرستاده است تا در صورت احتلام، نیاز به شستن زیرجامه نباشد.
رده سنی:
18+
متن دارای اصطلاحات و مفاهیم ادبی پیچیده و طنز بزرگسالانه است که درک آن برای مخاطبان زیر 18 سال دشوار خواهد بود. همچنین، اشاره به موضوعاتی مانند احتلام و کیسه احلیلدان محتوایی بزرگسالانه دارد.
شمارهٔ ۷۹
خداوندگارا هریک از مخلصین این دیار خاصه منسوبان خود سرکار هدیه ای نامزد محفل مسعود کرده اند، مرا به چیزی که قابل پیشکش سرکار آید جز جان غم فرسودی و دل محنت آمودی دسترس نیست، این را روزگاری است به کمند وفایت بسته ام، آن را بر کف نثار گرفته در شاهراه مقدم میمونت نشسته اما می ترسم از جور عمو ضیائی تا زمان دریافت حضور این خون آید و آن از حلق برون. باری از من توقعات تعارفات رسمیه داشتن خراج بر ده ویران گذاشتن است، با این همه یک عدد کیسه احلیل دان به قالب مصالح سرکار ارسال شد که شب ها بر او پوشیده اگر احتلامی دست دهد حاجت زیر جامه شستن نشود، چنانچه بزرگ باشد درزی در آن جات هست تنگ خواهد کرد.
تعداد ابیات: ۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.