هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از علایق دنیوی، غم‌های مذهبی و سیاسی، و ناامیدی‌های خود سخن می‌گوید. او از دوری از سماع و نزدیکی به درد و رنج می‌گوید و از عشق و امید به آینده سخن می‌راند. شاعر همچنین از ناامیدی از زمانه و تلاش برای یافتن آرامش در عشق و شعر صحبت می‌کند.
رده سنی: 18+ این متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی، عرفانی و انتقادی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ناامیدی و انتقاد از زمانه ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین و نامفهوم باشد.

قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲۰

تا کی دم از علایق و طبع فلک زنیم
تا کی مثل ز جوهر دیو و ملک زنیم

تا کی غم امام و خلیفهٔ جهان خوریم
تا کی دم از علی و عتیق و فلک زنیم

دوریم از سماع و قرینیم با صداع
تا ما همی سقف به نوای سلک زنیم

هرگز نبوده دفتر و دف در مصاف عشق
تیر امید کی چو شهان بر دفک زنیم

تا کی ز راه رشک برین و بر آن رویم
بهر گل و کلالهٔ خوبان کلک زنیم

تا کی به زیر دور فلک چون مقامران
از بهر برد خویش دم لی و لک زنیم

دست حریف خوبتر آید که در قمار
شش پنج نقش ماست همین ما دو یک زنیم

یک دم شویم همچو دم آدم و چنو
اندر سرای عشق دمی مشترک زنیم

آن به که همچو شعر سنای گه سنا
میخ طناب خیمه برون از فلک زنیم

بر یاد روی و موی صنم صد هزار بوس
بر دامن یقین و گریبان شک زنیم

گر چه ستد زمانه چک و چاک را ز ما
آتش نخست در شکن چاک و چک زنیم

طوفان عام تا چکند چون بسان سام
خر پشته در سفینهٔ نوح و ملک زنیم

ای ما ز لعل پر نمکت چون نمک در آب
هرگز بود که زیور ما بر محک زنیم

زین جوهر و عرض غرض ما همین یکیست
گر چه همی ز قهر سما بر سمک زنیم

ما را طعام خوان خدا آرزو شدست
یک دم به پای تا دو سخن بر نمک زنیم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱۹
گوهر بعدی:قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.