هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و وفاداری سخن می‌گوید و بیان می‌کند که محبوبش سزاوار عشق و وفا است، اما دلش برای او جایگاهی ندارد. او از میل محبوب به دیگران رشک می‌برد، اما باور ندارد که کسی به او مایل نباشد. شاعر از تنهایی و بی‌کسی می‌گوید و اشاره می‌کند که تنها محبوبش در دل او جای دارد. او همچنین از زیبایی بی‌همتای محبوبش سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که بدون حمایت خداوند، هیچ ترحمی در دل قاتل محبوبش وجود ندارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

شمارهٔ ۶۰

مهر و وفا سرشته به آب و گل تو نیست
یا آن که آشنایی ما، در دل تو نیست

رشکم ز میل توست، به اغیار، ورنه من،
باور نمی‌کنم که کسی مایل تو نیست

منزل گزیده‌ای و کرم کرده‌ای ولیک،
شرم آیدم که خانه دل قابل تو نیست

پرداختم ز خویشتن و هر که جز تو، دل
تنها نشین که غیر تو در منزل تو نیست

رخسار آفتاب که روشن کند جهان،
مانند ماه روی تو در محفل تو نیست

نبود اگر حمایت دادار دستگیر،
افسر، ترحمی به دل قاتل تو نیست
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.