۹۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۶

شمشیر تو چشمه حیات است
زنجیر تو حلقه نجات است

گیسوی دراز تاب دارت
سر رشته عمر ممکنات است

هر عقده از آن سیاه ساحر
حلاّل تمام مشکلات است

ما را ز چه تلخ کام دارد،
لعل تو که معدن نبات است

صبر من و وعده تو در عشق
افسوس، که هر دو بی ثبات است

ای آن که نظر به مات نبود
جان از نظر رخ تو مات است

رخساره دلربایش افسر،
مرآت جهان نمای ذات است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.