هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه از عشق و دلبستگی سخن میگوید و بیان میکند که عشق واقعی در بند خودخواهی و مادیات نیست. شاعر از رنجهای عشق و فریبهای معشوق شکایت میکند، اما با این وجود، عشق را شیرین و ارزشمند میداند. همچنین، تأکید میکند که نباید از معشوق نزد دیگران شکایت کرد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعارههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج عشق و فریب ممکن است برای سنین پایینتر نامناسب باشد.
شمارهٔ ۸۲
عاشق نتوان گفت که در بند نباشد
در بند گرفتاری، خرسند نباشد
در عشق به مایی و منی یار نگردد
در بند خودی در غم دلبند نباشد
تا چند فریبم دهی ای دوست که شکر،
شیرین بود آنجا که شکرخند نباشد
در زلف پریشان تو دل ها همه جمعند
ما راست دلی شیفته، مپسند نباشد
گفتی نکشد هیچ تنی پیکر الوند
ما را غم عشقت، کم از الوند نباشد
با آن لب شیرین دو سه دشنام بیامیز
هرچند بود تلخ، کم از قند نباشد
هرگز نبرم شکوه دلدار به اغیار
افسر، گله از یار خوشایند نباشد
در بند گرفتاری، خرسند نباشد
در عشق به مایی و منی یار نگردد
در بند خودی در غم دلبند نباشد
تا چند فریبم دهی ای دوست که شکر،
شیرین بود آنجا که شکرخند نباشد
در زلف پریشان تو دل ها همه جمعند
ما راست دلی شیفته، مپسند نباشد
گفتی نکشد هیچ تنی پیکر الوند
ما را غم عشقت، کم از الوند نباشد
با آن لب شیرین دو سه دشنام بیامیز
هرچند بود تلخ، کم از قند نباشد
هرگز نبرم شکوه دلدار به اغیار
افسر، گله از یار خوشایند نباشد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.